نل و پدربزرگش آقای ترنت، به خاطر بدهیهای پدربزرگ، متواری و سرگردان شدهاند و چون جایی را برای در امان ماندن از دست طلبکارشان ندارند به ناچار مجبور به فرار و ترک شهرشان میشوند.
«دختری به نام نل» یک مجموعۀ انیمیشن تلویزیونی است که بر اساس رُمانی به نام «مغازۀ عتیقه فروشی» The Old Curiosity Shop ساخته شده است. این کتاب توسط نویسندۀ توانا و مشهور، چارلز دیکنز، در ۱۸۴۰ نوشته شده بود. نویسندۀ آثار معروفی چون: الیور تویست، آرزوهای بزرگ، دیوید کاپرفیلد و…
نل، دختر مهربان و خوش قلبی است که به ذات پاک انسان باور دارد و معتقد است همۀ انسانها قلباً پاکند. بنابراین به همه خوبی میکند و در همۀ انسانها نیز خوبی را جستجو میکند. همین امر باعث میشود اطرافیان مجذوب خوبی او شوند.
در اوایل قرن ۱۹، آقای ترنت یک مغازۀ عتیقه فروشی در لندن داشت و در آن مشغول به کار بود، نوۀ او نل نیز به او در کارها کمک میکرد. پسری به نام کیت هم در این مغازه شاگردی میکرد که به تازگی به این شغل روی آورده بود. در این میان فرد پولدار و طمعکاری وجود داشت به نام کیلپ Quilp که به قصد مالک شدن تمامی مغازههای لندن از هر حقه و کلکی استفاده میکرد. او مبلغ زیادی را به ترنت قرض داده و مهلتی برای بازپرداخت آن مقرر کرده بود و بنا شده بود در صورت عدم پرداخت، ترنت سند مغازه را به نام کیلپ امضا کند. کیلپ میدانست که ترنت قادر به بازگرداندن پول در موعد مقرر نخواهد بود. اما ترنت که نمیخواست مغازۀ خود را برای همیشه از دست بدهد تصمیم گرفت همراه با نوهاش از آنجا فرار کند، تا زمانیکه بتواند بدهی خود را تسویه کند.
سالها قبل پدر نل بر اثر یک بیماری ناشناخته از دنیا رفت و پدربزرگ، رزا، عروس خود را مقصر مرگ پسرش خواند. رزا از ناراحتیِ این موضوع، آنجا را برای همیشه ترک گفت و به مکان دوری رفت. او میخواست فرزندان خود ماریو و نل را همراه خود ببرد اما چون در آن زمان نل خیلی کوچک بود پدربزرگ اجازه نداد تا نل همراه او برود و کودک را پیش خود نگه داشت. بعدها نل از روستاییانی که در مجاورت آنجا زندگی میکردند شنید که مادرش به جای دوری به نام «پارادایز» رفته است. بنابراین هنگامی که آن دو مجبور به ترک خانه و مغازۀ خود شدند نل پیشنهاد داد که به نزد مادرش در پارادایز بروند و پدربزرگ هم قبول کرد، چون چارهای جز این نداشت. تنها چیزهایی که با خود برداشتند یک جعبۀ موزیکال جواهر بود که از مادر نل به یادگار مانده بود و تیلو گربۀ کوچک نل.
کلمۀ پارادایز به معنی بهشت است و همه با شنیدن این کلمه فکر میکردند که نل به دنبال یک هدف غیرواقعی راهی این سفر دور و طولانی شده است. حتی پدربزرگ که کم کم مطمئن میشد که چنین جایی در این دنیا نیست! اما نل ایمان داشت و از سرنخهایی که به دست میآورد نیز مطمئن میشد که مسیر و هدفش به او نزدیک میشوند. یکی از این سرنخها عروسکهای کوچکی بود که ساختِ آن را از مادرش آموخته بود و به افرادی که به او محبتی میکردند به عنوان یادگاری میداد. گاهی در میان سفر از ساکنین آن مکانها میشنیدند که سالها قبل نمونۀ آن را در دست زن جوانی دیدهاند.
کیلپ و وکیل او براس وسایر دار و دستهاش نیز در تعقیب آنها راهی این سفر میشوند. کیت که در فروشگاه ترنت کار میکرد نیز وقتی از نیرنگ کیلپ با خبر میشود برای کمک به نل و آقای ترنت در جستجوی آنها راهی سفر میشود. در این میان با مرد مرموزی با ظاهری شبیه به یک پیرمرد آشنا میشود که به او در این جستجو کمک میکند. کیت خیلی به مرد مرموز اعتماد ندارد ولی کمکم متوجه میشود که او هرچقدر هم که مشکوک است ولی ظاهراً هدف شومی در سر ندارد.
شش ماه طول میکشد تا نل و ترنت به بخش شمالی ایرلند و سرزمین زیبای پارادایز برسند. نل که سینهاش سرشار از شادی است برای دیدن برادر و مادر خود بیتاب است، اما…
برای اولین بار در نت، این کارتون زیبا در ۲۶ قسمت، با دوبله ی فارسی و کیفیت بالا تقدیم شما می شود.
(قسمتهای ۳، ۱۴ و ۱۹ این سریال به دلیل گمشدن در آرشیو از سایت تبیان گرفته شده)
برای دیدن سایر قسمت ها در پایین هر ویدئو لیست برگه ها وجود دارد که شماره ی برگه نشان دهنده ی شماره قسمت می باشد.
قسمت اول
خیلی ممنونم دوست عزیز از زحمتی که میکشید
با سلام و تشکر بسیار زیاد از زحمات شما
ممنون از سایت عالیتون.
سلام لطفا ادامه کارتون ایکییوسان رو بذارید
خوب
با سلام خواستم بگم چقر یک انسان باید شریف باشد که بیاد ماندگارترین اثار قدیمی تلویزیون را به صورت رایگان در اختیار هموطنان خود قرار دهد از اینکه بعضی وقتها میگیم فلان فیلم را قرار دهید معذرت می خواهیم .بی نظیری
با درود و تشکر فراوان
منم مثل بقیه دوستان از شما و دوستانی که این سایت رو راه اندازی کردن خیلی تشکر می کنم . مرسی از تلاش و زحماتتون 🙂
سلام واقا خسته نباشد دستتون درد نکنه امیدوارم در همهی کار هاتون موفق باشید
باسلام خدمت دوست عزیز. و تشکر از زحمات شما. لطفا اگه امکانش است کارتون خانواده وحوش رو هم بزارید. خیلی قشنگه.
شما یک انسان با ذوق همچون یک بازیگر و یک انسان مملو از احساس مانند یک شاعر و یک انسان با شکوه همچون کوه و یک انسان پاک همچون زلال چشمه ها هستی دوست من