فیلمی محصول ۱۳۷۱ به کارگردانی عبدالحسن برزیده و بازی زیبای رضا ایرانمنش.
آبادان در محاصره دشمن و زیر آتش مداوم قرار گرفته است. گروهی از نوجوانان بسیجی زیر فرمان حمید، تصمیم به نابود کردن دکلی می گیرند که شهر را مورد حمله های پیاپی قرار می دهد. شهر به تدریج تخلیه می شود و در این میان خانواده حمید نیز تصمیم به ترک شهر می گیرند. اما زهرا، خواهر حمید، حاضر به ترک شهر نیست و تصمیم دارد در کنار برادرش، در برابر دشمن مقاومت کند. با پافشاری های بسیار زهرا، او هم در آبادان می ماند و در یاری رساندن و مداوای مجروحان شریک می شود. امیر، دوست حمید که در کنار وی به مقاومت در برابر دشمن مشغول است، از زهرا خواستگاری می کند و این در حالی است که به اعتقاد حمید، جنگی می تواند مسأله مهمتری باشد. سرانجام با تلاش بسیجی ها دکل نابود می شود. زهرا که مجروح شده با هلیکوپتر به بیمارستان منتقل و در همان زمان امیر نیز برای شرکت در یک عملیات دیگر به جبهه اعزام می شود.